شب تا به سحر مرغ دلم خواب ندارد
تار است شب جانم و مهتاب ندارد از بس ز فراق تو همه عمر گریستم
سرچشمه چشمان ترم آب ندارد
شور از سرم افتاد و دلم خشک کویر است
احساس دگر هیچ غرلی ناب ندارد
ساز دلم از کار فتاده است و خموش است
این دل ز فراق تو دگر تاب ندارد
بازا که صادق با وجود تو نیازی
شب را به مه و روز به آفتاب ندارد
(صادق)1394/9/23 سروده های صادقانه...
ادامه مطلبما را در سایت سروده های صادقانه دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : i8383e بازدید : 4 تاريخ : سه شنبه 11 بهمن 1401 ساعت: 10:19